سینمای ایران در تولید آثار مذهبی دچار فقر هنری است
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۵۸۰۳۴
آفتابنیوز :
رضا صابری شامگاه گذشته ۷ خرداد، در حاشیه اکران فیلم «زمزمه» در جریان نمایش آثار منتخب سینمای ایران در دهه کرامت که در پردیس مهر کوهسنگی برگزار شد، اظهار کرد: از این فیلم خاطرات بسیاری دارم و روزگاری که در اوج تئاتر مشهد بودم، خسرو ملکان برای این فیلم به سراغ من آمد. آن زمان که در تئاتر اسم و رسمی داشتم و تمایلی به بازی در فیلمی نداشتم، وارد بازیگری در حوزه سینما شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی بیان کرد: تمام زندگیم در تئاتر خلاصه شده و علاقه عمده من در هنر، هنوز هم به تئاتر است که آن زمان بعد از چندین بار درخواست خسرو ملکان، بازی در این فیلم را پذیرفتم، اما قبل از این فیلم با خسرو سینایی هم کار کرده بودم که ایشان به من میگفت تئاتر را رها کن و به عرصه سینما وارد شو و به همین دلیل «زمزمه» برایم خاطرهانگیز است.
این بازیگر تئاتر افزود: تمرکز بیشتر من روی نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر است، زیرا هدفگذاری من در این عرصه بود و از آنجا که این قابلیت را در خودم دیدم وارد این دو عرصه شدم و اکنون هم احساس میکنم برای تئاتر مناسبتر از سینما هستم، در واقع سینما اولویت من نیست، چراکه تئاتر بیشتر احساسات و باورهایم را جواب میدهد.
وی با اشاره به تجربه کار با ملکان در فیلم «زمزمه» گفت: او انسان خلاق و فعالی در سینما است. خاطرم هست که بخشهایی از این فیلم را بداههسازی میکرد و در لحظه طراحی صحنه را نیز انجام میداد که همکاری با او در آن روزها تجربه بسیار خوبی برای من بود.
صابری ضمن گرامیداشت یاد و خاطره بازیگران درگذشته این فیلم بیان کرد: رضا سعیدی جزو حلقه خویشاوندی و مهدی صباغ از دوستان قدیمی من بود و در تئاترهای من هم بازی میکردند. روزگاری تئاترهای بسیار فاخری را در مشهد روی صحنه بردیم و این ۲ جزو بازیگران برجسته روزگار ما بودند.
صابری در خصوص فعالیت خود با مضامین مذهبی افزود: در حوزه دفاع مقدس و مضامین مذهبی بهخصوص امام رضا (ع) کارهای بسیاری داشتهام. سال گذشته نمایش ایرانیان را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کردیم که با استقبال خوبی نیز مواجه شد. دغدغه اصلی من در تئاتر پیامرسانی، پرداختن به انسان و انسانگرایی، مسائل اجتماعی و فلسفی است و در آثار خود این موارد را با محور انسانیت به کار میگیرم.
تاکنون اثر ماندگاری با موضوع امام رضا (ع) خلق نشده است
وی در خصوص کمبود آثار هنری با مضامین مذهبی بیان کرد: در زمینه مسائل مذهبی موضوعات و مباحث زیبای انسانی فراوانی وجود دارد و ایدههای ناب زیادی در این راستا داریم، اما نمیدانم چرا هنرمندان به این سمت نمیروند. من بیشتر اثر مذهبی تولید میکنم، زیرا این حوزه سرشار از ایده است، اما متأسفانه در بین دیگر هنرمندان مغفول مانده است، البته عدهای به سمت این موضوعات میروند، اما کافی نیست و تاکنون هم اثر ماندگاری با موضوع امام رضا (ع) نه در سینما و نه در تئاتر خلق نشده است.
صابری با اشاره به ارادت قلبی خود نسبت به امام رضا (ع) گفت: در سنین نوجوانی دچار سوختگی ۷۰ درصدی شدم و پزشکان جوابم کرده بودند که مادرم شفای من را از حضرت گرفت. از همان دوران عشق به امام رضا (ع) در من نهادینه شد، لذا به این خاطر تلاش میکنم کارهایی را روی صحنه ببرم که حق مطلب را در مورد امام رضا (ع) ادا کند.
وی گفت: ایران در آثار مذهبی دچار فقر هنری است و جای خالی فیلمنامه خوب احساس میشود، لذا در خصوص فیلمنامهنویسی اگر پیشنهادی دریافت کنم و شرایط فراهم باشد با کمال میل میپذیرم و طرحهای بسیار خوبی هم در مورد امام رضا (ع) دارم.
صابری ادامه داد: نگاه هنرمند با مردم عادی متفاوت است و همین تفاوت نگاه مهم است. اغلب آثار مذهبی و امام رضایی فقط به حوزه زائران میپردازد، اما امروز به نگاهی تازه، خلاقانه و بهروزتر در این مضامین نیاز داریم. علاوه بر کار سینمایی، در حوزه تئاتر و کار نمایشی نیز این عقیده را دارم.
صابری در خصوص حضورش در فیلم «بدون قرار قبلی» اظهار کرد: یکی از بهترین کارهای سینمایی من فیلم بهروز شعیبی بود و با اینکه نقش کوتاهی داشتم، اما بسیار لذتبخش بود، علاوه بر این اخلاق و رفتار حرفهای بهروز شعیبی برایم دلنشین بود و هرگز این موضوع را فراموش نمیکنم.
«رضا صابری» ستون اصلی تئاتر در مشهد است
بهروز شعیبی، کارگردان سینما در ادامه اظهار کرد: در مورد شهری صحبت میکنیم که پایه هنرهای نمایشی آن به لحاظ ادبیات نمایشی، بازیگری و کارگردانی از دیرباز قوی بوده و یکی از شخصیتهای شاخص این حوزه، رضا صابری است که بسیار متواضع و با اخلاق است.
وی گفت: اگر هنوز تئاتر در مشهد قوی کار میشود به دلیل حضور رضا صابری است که همنسل بسیاری از بازیگرانی است که به سینما رفتند و معروف شدند و در واقع ایشان در حوزه تئاتر ستون اصلی در مشهد محسوب میشود، در حوزه تئاتر بسیاری از مواردی که میتوانست در این سالها در مشهد از دست برود به واسطه حضور رضا صابری باقی ماند و حضور ایشان در «بدون قرار قبلی» لطفی به من بود که مرا به آرزویم رساند.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: رضا صابری فیلم رضا صابری امام رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۸۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.